نمیدانم…
شاید روزی…اتفاقی…در کنار نیمه گمشدمان یکدیگر را ببینیم…
اولین نگاهمان دیدنی است!…
شاید روز آخر باشد…
شاید نگاه آخر باشد…
تو را نمی دانم غیرتت بگذارد یا نه، اما من مثل همیشه لفتش می دهم…
طولش می دهم نگاه کردن تو را…
خودم را به زمین می اندازم!
مثل قدیم ها نگرانم میشوی؟؟؟…
ای کاش تو دستم را بگیری بلندم کنی اما نه…
بگذار از زمین نگاهت کنم…من هنوز هم که هنوز است تو را می پرستم…
چه زود این رویای کوتاه تمام شد!…
دیدار بعدی ما (اتفاقی، ناگهانی، شاید، اما، اگر …
و
چه
محال
است…
دیـــدار
بعدی…
خـسـتـه ام…
از کسی که مرا غرق خودش کرد…
امـا
نجاتـــم نداد …
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: